ما ادای با کلاس ها را در می آوریم و فکر مکنیم حرف های قشنگ قشنگ می زنیم همه اش حرف های ما یک مشت چرت و پرت است و اراجیف است و خزعبلاتی که لیاقت شعر شهری و شعر غیر شهری و نوشته ی شهری و غیر شهری را ندارد و فقط باکلاس و قلنبه سلنبه کلمات را کنار هم می گذاریم و دو تا هم کلمه ی فرانسوی و دو تا هم کلمه رئالیستی و سورئالیستی پشتش می اندازیم و مهم این است که چقدر بتوانیم غیر مفهومی تر حرف بزنیم یعنی چقدر بتوانیم جوری حرف بزنیم که کسی حالی اش نشود ما چه می گوییم. این یعنی حرف حساب زدن که می شود گ ... و ... ز. باور کنید همه ی باکلاس بودن به این است که تو چقدر عجیب باشی و چقدر عجیب حرف بزنی و توی رستوران چقدر سفارش عجیب بدهی و چیزبرگر را با پنیر دوبل که هیچی با پنیر سوبل و نوشیدنی هایپ بخوری و کلاست کم بشود که همبرگر بخوری و نوشابه کانادا.
خب حرف حساب هم که معلوم است حرف حساب است دیگر نیازی به چهارتا کلمه قلنبه سلنبه و باکلاس کنار هم چپاندنش نیست حالا شاید چهارتا کلمه باکلاس هم توش بود ولی حرف حساب حرف حساب است و همان شقیقه.
حالا ما می خواهیم اون زورچاپانی خودمان را بچسبانیم یک جوری به آن حرف حساب می خواهیم بگوییم بله ما هم هستیم می شود
این طوری هست که گ ... و ... ز را مربوط می کنیم به شقیقه.
خب حرف حساب هم که معلوم است حرف حساب است دیگر نیازی به چهارتا کلمه قلنبه سلنبه و باکلاس کنار هم چپاندنش نیست حالا شاید چهارتا کلمه باکلاس هم توش بود ولی حرف حساب حرف حساب است و همان شقیقه.
حالا ما می خواهیم اون زورچاپانی خودمان را بچسبانیم یک جوری به آن حرف حساب می خواهیم بگوییم بله ما هم هستیم می شود
این طوری هست که گ ... و ... ز را مربوط می کنیم به شقیقه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر