۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

فرمان پایان جنگ، رمز گشایی از R2P


نوشته ساسان آقایی منتشر شده در هفته نامه تحلیلی صبح آزادی، دوره جدید شماره 9 اردیبهشت ۹۰

   در بخش دیدگاه های کارشناسان سیاست ایالت های متحد آمریکا، برای چندین بار با واژه ای به نام R2P یا مسوولیت پشتیبانی رو به رو می شوید. این R2P چیست؟ پاسخ در این یادداشت آمده است. R2P یک قانون نوگرای جهانی ست که در سال های اخیر در منشور سازمان ملل گنجانده شده و برای آغاز جنگ علیه حکومت قذافی از آن استفاده شد.
   برای بیش از نیم قرن، بشریت نگران تکرار رخداد های ننگینی به مانند اشغال بوداپست از سوی تانک های ارتش سرخ و سرکوب بی رحمانه ی یک مردم به پا خواسته از سوی نظامیان شوروی بود، این هراس که جنبش های مردمی و دموکراسی خواهانه به فاجعه آمیزترین شکل ممکن از سوی نیروهای نظامی سرکوب شوند و هزاران نفر جان خود را در این میان ببازند، بی آن که بهار آزادی را به چشم بینند. شاید فروپاشی امپراطوری دروغ و ستم شوروی، ترس را از چشمان مردمان بلوک شرق اروپا زدود اما هراس از پایان فاجعه آمیز جنبش های اعتراضی ملت ها در دیگر سرزمین ها ادامه یافت چه، قدرت مهارناشدنی ماشین سرکوب هم چنان در اختیار بسیاری از دیکتاتورها باقی ماند که بدون هیچ شرم ساری و تاوانی آن را علیه ملت های خود به کار بستند. چند سال پس از بهار شرق اروپا، در مدیترانه، مردمان بوسنی، یک نسل کشی به قصد اصلاح نژادی را تجربه کردند. روآندا ایستگاه پسین ماشین نسل کشی مدرن بود و پس از آن، ده ها هزار نفر از مردم کنگو و کوزوو از سوی حکومت های تا بن دندان مسلح به کام مرگ فرستاده شدند. ماشین نسل کشی حتا با پایان قرن بیستم هم متوقف نشد و این بار چنگال خود را در تن مردم بی دفاع دارفور سودان فرو برد.
   پرسش از اینجا آغاز شد؛ جهان باید در برابر این جنایت برهنه که جان ده ها هزار نفر را می گرفت، چه می کرد؟ آیا باید ایستاد و تماشا کرد که چگونه میلیون ها نفر در گوشه گوشه ی دنیا به دست جنایت کاران جنگی می میرند و تنها با قربانیان به همدردی پرداخت؟ این کافی بود؟ و تمام مسوولیت جهان در قبال شهروندان دهکده ی خود در همین چند ابراز تاسف و محکومیت و یک بیانیه ی آرام شورای امنیت چکیده می شد؟
   بسیاری از کارشناسان دیپلماسی و روابط بین الملل این روش سنتی را نکوهیدند و این چنین فرآیند مداخله آغاز شد. برای نخستین بار در 1995 کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل متحد که دست های خود را در برابر کشتار صدها هزار هم نژاد خود در روآندا بالا می دید، سازمان ملل را به تکاپو برای یافتن یک راه کار حقوقی و مدنی در چنین موردهایی مجاب ساخت. حقوق دانان دست به کار شدند، نهادهای حقوق بشری از پروای قدیمی خود دست برداشتند و قدرت های بزرگ، خود را آماده ی ایفای نقشی بشرمندانه کردند. به این ترتیب هنجار سنتی و اشتباه مرسوم در روابط بین الملل با نام اصل دخالت نکردن در مساله داخلی کشورها رنگ باخت؛ اصلی که ابزاری در دست قدرت های سرکوب گر برای جنایت علیه بشریت شده بود؛ جهان آرام آرام می فهمید که کشتار ده ها هزار نفر در چندروز، مساله ی داخلی یک کشور نیست چرا که مردم آن کشور، بخشی از دارایی های اربابان قدرت نیستند که هرجور بخواهند با آن ها رفتار کنند.
   اصل سنتی دخالت نکردن در مساله داخلی کشورها جای خود را به Responsibility To Protect داد، RtoP چیست؟ مفهوم واژه به واژه آن می شود؛ تعهد به پشتیبانی که آن را در روابط بین الملل مسوولیت پشتیبانی می خوانند. RtoP یا R2P در سال 2005 متولد شد، یک قانون مترقی برای یک جهان رو به ترقی. براساس این اصل که با رای تمام کشورهای عضو سازمان ملل متحد در منشور مهم ترین نهاد جهان شمول قرار گرفته، دایره اختیار سازمان ملل برای دخالت در امور کشورهای عضو و غیرعضو افزایش چشم گیری پیدا کرد. پس از تصویب R2P شورای امنیت سازمان ملل اختیار و وظیفه یافت تا اگر گروهی در داخل سرزمینی، مورد ظلم و ستم قرار بگیرند و یا با یک جنایت سنگین مانند نسل کشی و کشتار دسته جمعی رو به رو شوند، به سود مردم از هر راهی که می توانند، از جمله راه نظامی، دخالت کند. بنیان R2P بر این بن مایه استوار است که حاکمیت یک امتیاز نیست یک مسوولیت است و مهم ترین مسوولیت هر حکومتی در سراسر جهان، پاس داری از جان شهروندان خود به شمار می رود. اگر این مسوولیت به هر شکل نقض شود، به خوبی اجرا نشود و یا حکومتی قادر به انجام آن نباشد، سازمان ملل متحد اختیار آن را یافته که برای نجات جان مردم بی گناه و پیش گیری از هرگونه فاجعه، وارد عمل شود. در اصل R2P، از نسل کشی، جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و پاک سازی قومی یاد شده و جهان را وادار به واکنش برای توقف این چهار مورد می کند. اصل R2P از سال 2005 تا به امروز البته پیشرفت های قانونی بیشتری نیز داشته و در سال 2009 بان کی مون دبیرکل امروز سازمان ملل با تدوین گزارشی به نام برنامه ی اجرای مسوولیت پشتیبانی پافشاری سازمان ملل را در بهره گرفتن از تازه ترین ابزار قدرت خود نشان داد و اکنون مورد لیبی توانسته، نخستین کاربرد R2P را به نمایش بگذارد. حالا می شود گفت نه تنها واکنش جهان به مورد لیبی ستایش برانگیز بود، هرچند هنوز کافی نیست که پیام R2P برای دو گروه بسیار روشن است؛ گروه دموکراسی جویان که دریافتند، می توانند به پشتیبانی جهان آزاد امیدوار باشند و اما گروه خودکامه گان؛ R2P به آن ها می گوید: دوران طلایی دیکتاتورها پایان یافته، آن ها دیگر نخواهند توانست در حصار مرزهای یک کشور، هرچه خواستند با یک ملت انجام دهند.
این شاید آغازی فرآیندی باشد که جهان با نسل کشی ها و جنایت های جنگی، پاک سازی های قومی و نژادی و عقیدتی و جنایت های بی شرمانه علیه بشریت بدرود گوید؛ آرزویی دیرین که گویی برای برآورده شدن هنوز چند جنگ دیگر خیر علیه شر در این دنیا لازم است. 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

ارتباط معنایی تفسیری شقیقه با گ ... و ... ز

ما ادای با کلاس ها را در می آوریم و فکر مکنیم حرف های قشنگ قشنگ می زنیم همه اش حرف های ما یک مشت چرت و پرت است و اراجیف است و خزعبلاتی که لیاقت شعر شهری و شعر غیر شهری و نوشته ی شهری و غیر شهری را ندارد و فقط باکلاس و قلنبه سلنبه کلمات را کنار هم می گذاریم و دو تا هم کلمه ی فرانسوی و دو تا هم کلمه رئالیستی و سورئالیستی پشتش می اندازیم و مهم این است که چقدر بتوانیم غیر مفهومی تر حرف بزنیم یعنی چقدر بتوانیم جوری حرف بزنیم که کسی حالی اش نشود ما چه می گوییم. این یعنی حرف حساب زدن که می شود گ ... و ... ز. باور کنید همه ی باکلاس بودن به این است که تو چقدر عجیب باشی و چقدر عجیب حرف بزنی و توی رستوران چقدر سفارش عجیب بدهی و چیزبرگر را با پنیر دوبل که هیچی با پنیر سوبل و نوشیدنی هایپ بخوری و کلاست کم بشود که همبرگر بخوری و نوشابه کانادا.


خب حرف حساب هم که معلوم است حرف حساب است دیگر نیازی به چهارتا کلمه قلنبه سلنبه و باکلاس کنار هم چپاندنش نیست حالا شاید چهارتا کلمه باکلاس هم توش بود ولی حرف حساب حرف حساب است و همان شقیقه.

حالا ما می خواهیم اون زورچاپانی خودمان را بچسبانیم یک جوری به آن حرف حساب می خواهیم بگوییم بله ما هم هستیم می شود

این طوری هست که گ ... و ... ز را مربوط می کنیم به شقیقه.

باز نمی دانم باز چه

جایی برای دوستی های کودکانه نیست


باز باران فاضلاب زد بالا

باز شبم تاریک، باز روزم بی نور

باز دلم تنها، باز من چت کردم

باز صفحه ام فیلتر، باز پشت رایانه

جایی برای قصه های خوش بچگی ها نیست

باز شبها قصه ای تکراری، پشت یک جعبه ی جادویی

باز هم فوتبال، بارسلونا و رئال

باز هم حربه ی چند رنگ خوش ترکیب

ده نفر ان سو، ده نفر این سو ، یک نفر فریاد، هر چه باداباد؟

جایی نیست که گذشته ها را بتوان یاد نمود

باز روبهی بی دست و پای، نان مفتی خورد

شکمش فربه تر، من بخیل نیستم شکمش فربه تر

مال من را نخورد شکمش فربه تر

« حرف امروزی هاست »

من دلم می خواهد آهنگ را کنار بگذارم و قصه ام را بگویم و خوش بختی را درک کنم، همه جا نوبت دو تا نان سنگک را دانه ای خدا تومن را هم اگر می شود به نوبت بخرم.

باز می خواهم توی بازار راه بروم

توی جیبم پر پول، هر چه می خواهم بخرم

زندگی مثل یک تی شرت سفید

بندک کفش جدید

جین زخمی و کثیف

یک پژو دویست و شیش

آخ یاد محسن نامجو به خیر دل توی صحرا می پره

نه بنگ و حشیش نیست

نمی خواهم که باشد دل توی صحرا بپره.